چرا باید نگران بود؟
رشد تکنولوژی بهطور خودکار باعث ایجاد و تبادل سطح وسیعی از داده در جهان شده که در اغلب اوقات در مورد نگهداری یا چگونگی استفاده از آن هنوز در بسیاری کشورها قوانین مشخصی وجود ندارد. در دنیا نمونههای مختلفی از تلاش کشورها برای محافظت از دادههای شهروندانشان شاهد هستیم. قانون GDPR که توسط کمیسیون اروپا وضع شده نمونه بارزی از این تلاشهاست. | مطلب برنامه ساز اندروید فارسی را دنبال کنید
برخلاف تصور، ارزش دادههای کاربران بسیار بیشتر از آن چیزی است که خود کاربر گمان میکند. شاید یک داده رفتاری از یک کاربر (مثلا اینکه در کجا زندگی میکند، چه ساعتی میخوابد یا چه چیزهایی میخرد) به تنهایی چندان مهم نباشد، اما قرار گرفتن این داده در کنار دادههای مشابه از کاربران دیگر، میتواند زمینهساز ایجاد بانک اطلاعاتی مهمی برای نهادهای مختلف باشد و نوع کاربردی که آن نهاد یا شرکت از این داده خواهد گرفت، مشخص نیست.
سادهترین کاربرد این دادههای برای شرکتها میتواند فروش آنها بهعنوان سرنخی برای کمپینهای تبلیغاتی باشد. به این صورت که با دانستن سلایق و نیازهای کاربر، وی را در معرض بمباران تبلیغاتی یک محصول خاص قرار دهند. یا حاکمیت کشورها با علم به فعالیتهای کاربران در فضایمجازی، بتوانند مالیاتهای بیشتری از شهروندان دریافت کنند.
اما رسوایی چند سال پیش فیسبوک و کمبریجآنالیتیکا در سوءاستفاده از دادههای کاربران برای بازیهای سیاسی و بهقدرت رساندن طرف خاصی در انتخابات، سوی دیگر سکه است.
با وجود آنکه اشتراکگذاری بخش زیادی از دادهها از طریق گوشیهای هوشمند اجتنابناپذیر است و عمدتا کنترل دادههایی که سیستمعاملها، شرکتهای تولید تجهیزات سختافزاری گوشیهای هوشمند و یا دیگر گجتهای مشابه جمعآوری میکنند از اختیار کاربر خارج است، اما حداقل در برخی موارد مانند شرایط عضویت و نصب اپلیکیشنها میتوان با احتیاط بیشتری عمل کرد و در صورت امکان دسترسی کمتری به شرکت توسعهدهنده آن برنامه داد.
اجتناب از دانلود و نصب فایلها و برنامههای غیرضروری، متصلنشدن به شبکههای Wifi عمومی، اشتراک نگذاشتن برخی اطلاعات خاص از طریق ایمیل از جمله اقداماتی هستند که میتوانند اندکی به بهبود حریم خصوصی و کاهش ریسک سوءاستفاده از دادههای کاربر کمک کنند.
اما در مجموع باید تاکید کرد که مفهوم حریمخصوصی در جامعه دیجیتال امروزی بسیار آسیبپذیرتر و شکنندهتر از چیزی است که تصور میشود و با نفوذ بالا و قدرتی که در اختیار غولهای دنیای تکنولوژی مانند گوگل، اپل، مایکروسافت و … است، حاکمیتها و کاربران عمدتا چارهای جز پذیرش شرایط و تسلیم ندارند.